کد مطلب:300624 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:217

عدم رهبریهای صحیح


بی توجهی های گذشته توسط آنها كه می بایست توجهی به سرشت افراد جامعه و به خصوص زنان داشته باشند، اهمال كاریهای آنان كه فرصت و اندیشه، و نیز قدرت و امكانی برای رهبری داشته اند،خود از عوامل مهم وجود چنین اوضاع نابسامان است.

متاسفانه آنان كه آگاهی و اطلاعی داشتند احساس مسوولیتی نكردند و شاید هم احساس مسوولیت داشتند و امكان نداشتند از آن بابت كه زبان در دهن پاسبان سر بود. در نتیجه افراد ناآگاه، ناآشنای به مسوولیت و وظایف در صحنه خود را نشان دادند و به امر و نهی پرداختند.

سوء تعبیرها، برداشتهای ناروا و نامناسب از یك امر، تلقی های غلط، عدم قدرت بر تطابق موضوع و مصداق، كج سلیقگی ها در بیان مسائل، دخالت دادن وضع خصوصی و شخصی درباره امور مربوط به جامعه، دیدن موضوع و مساله ای تنها از یك بعد، تنگ نظریها و محدودبینی ها خود بر این مصیبت افزوده است.

ما تنها سعی كردیم از طریق ایجاد یك زمینه منع، فردی را از كاری بازداریم. دیگر به جنبه سازندگی، برجا گذاری، پر كردن خلا ناشی از منع توجه نكردیم. جامعه، از یك امر ممنوع بازداشته شد ولی چیز دیگری در اختیارش نبود كه بدان متوسل شود. به ناچار به كار و برنامه دیگری سرگرم شد كه شاید زیان آن كمتر از زیان امر ممنوع اولی نبود.

زن از یك امر بازداشته شد ولی دیگر فكری برای بیكاری او نكردند. او در نتیه تنها و بیكار ماند. اوقاتش را صرف لوكس و تجمل، طرح زیبایی ریختن، راه دل آرائی آموختن، ظاهرسازی های زندگی


و گاهی هم نقشه كشی های ناروای دیگر كرد. نتیجه آن شد كه از چاله درآمد و به چاه افتاد.